پس از فارغالتحصیلی از مدرسه برای یافتن شغل به هر کجا سر زد تا بالاخره دررستوران کینگ برگر، کاری پیدا کرد . او به دانشگاه رفت و در رشته تاریخ به تحصیل پرداخت و بعد از پایان تحصیلاتش راهی ژاپن شد . در آنجا با دختری به نام آیاکوفوجیتانی آشنا شد . پدر آیاکو مدرسه تعلیم هنرهای رزمی داشت . استیون با آیاکوازدواج کرد و صاحب دو فرزند دختر و پسرشد . او تحت تعلیم پدر آیاکو قرارگرفت و چند هنر ورزشی ژاپنی را آموخت . متاسفانه پدر همسرش قمارباز و مشروبخواربود و استیون از رفتار و اخلاق او ناراحت بود ، لذا تصمیم گرفت به آمریکا بازگردد . آیاکو نیز حاضر به زندگی در آمریکا نبود و از استیون جدا شد . سیگال پس از جدایی از آیاکو به نیومکزیکورفت و یک مدرسه هنرهای رزمی ژاپنی در آنجا تاسیس کرد .
بعد از مدتی دوباره برای کسب تجربیات بیشتر به اوزاکای ژاپن رفت و اینبار ورزشهای رزمی دیگری را آموخت . او درباره آن روزگار میگوید : افتخار میکردم که در ژاپن به آموزش هنرهای رزمی میپردازم.
او علاقه زیادی به فرهنگ و سنت ژاپنیها پیدا کرده بود . سیگال به آمریکا بازگشت ودربوربانک کالیفرنیابه بازگشایی یک مدرسه ورزشی اقدام کرد . او اولین فیلمش را با نامفراتر از قانون یا نیکودر همان دوران بازی کرد و موردتوجه کارگردانان مشهور قرار گرفت و به هنرمند قهرمان ملقب شد . او دستمزدهای بالایی دریافت میکرد زیرا بدل نداشت و خودش کارهای سخت و خطرناک را یک تنه درفیلم ایفا میکرد . پس از مدتی باآدریان لاراساهنرپیشه هالیوودازدواج کرد ، اما این ازدواج دوامی نداشت . بعد از مدتی باکلی لبروک هنرپیشه و مدل هالیوودآشنا شد و علیرغم اینکه حاصل این ازدواج سه فرزندبود اما این ازدواج نیز فرجام خوشی نداشت و به جدایی ختم شد . سیگال برای فرزندانش یک پرستارگرفت . آریسا ولف فقط پرستار فرزندان سیگال نشد، بلکه به همسری او درآمد و آنها صاحب یک فرزندشدند . دو فرزند سیگال که ثمره ازدواج اول وی بودند بعد از بزرگ شدن تصمیم گرفتند نزد مادرشان به ژاپن بروند . آنان دین بودایی را برگزیدند و به ژاپن بازگشتند . اما بقیه فرزندان سیگال درلسآنجلس مشغول به زندگی هستند . سیگال در طول سالهای ۱۹۹۸ به بعد در چند فیلم اکشن و پلیسی ایفای نقش کرد و به تبلیغ چند نوشابه انرژیزا و روغنهای مکمل ورزشی پرداخت.
سیگال بازیگری را کمتر کرد و وارد تجارت شد . بعد ازطوفان مصیبت بارنیواورلئان، استیون سیگال تصمیم به بازسازی این شهرگرفت . او میخواهد یک فیلم در نیواورلئان بازی کند و به این ترتیب موجب بازسازی این سرزمین طوفان زده شود .پروژه جدید اوشاهزاده هفتتیرکش نام دارد . موضوع فیلم کمی غمانگیزاست از این رو استیون سعی دارد از صحنههای غمبار این شهر استفاده کند و فیلم خودرا بسازد و در آن به ایفای نقش بپردازد . حتی موسیقی این فیلم هم قرار است توسط سیگال تنظیم شود . عواید فروش فیلم صرف مردم نیواورلئان خواهد شد.
کوتاه از زندگی سیگال :
او اولین آمریکایی بود که ورزش آبکیدو و جودو را در ژاپن آموخت .
استیون صاحب کمربند مشکی در کاراته و دان ۷ در آیکیدوست.
سیگال گیاهخوار است و گوشت نمیخورد .
او علاقه زیادی به نواختن موسیقی با گیتار دارد و چند سبک موسیقی را با گیتار ابداع کرده است .استیون یک معلم موسیقی داشته که جامائیکایی بوده و توانایی موسیقی خود را مدیون معلمش است .
سیگال خانهای در سانتا اینز با دویست هکتار مساحت دارد و در حیاط خانهاش بهپرورش درخت انگور میپردازد .
استیون سیگال مدتی بادیگارد بوده ( از جمله ی کسانی که او محافظت از آنها را برعهده داشته پادشاه ایران بوده است ) و به کارهای بدلکاری میپرداخته است .
او در حین تمرین با شون کانری اولین جیمز باند سینما ، مچ دست وی را شکست و به وی آسیب رساند.استیون از دوستان صمیمی جکیچان و پادشاه کارلگوستاوسوئدی است.
او در سال ۲۰۰۵ آلبوم موسیقی خود با نام از دل غار کریستال بخوان را وارد بازارکرد .
سیگال علاقه زیادی به حیوانات دارد و حامی حمایت از حقوق حیوانات است . او در گوشهای از حیاط خانهاش انواع حیوانات خانگی را نگهداری میکند .
او چند مدرسه زنجیرهای آموزش هنرهای رزمی در ایالتهای مختلف آمریکا بر پا کرده است .
وی علاقه زیادی به جمعآوری شمشیرهای سامورایی و گیتار در مدلهای مختلف دارد .
استیون به زبان ژاپنی تسلط کامل دارد .
سیگال به نظریه تناسخ بوداییان معتقد است .
او کتابی درزمینه نکتههای هنرهای رزمی ژاپن به رشته تحریر درآورده است.